علت توجیه کسب سود به هر قیمت در اقتصاد ، که در آن حتی ربا نیز توجیه می‌شود چیست ؟

وضعیت نامناسب معیشت مردم و کشور واقعیاتی در پشت صحنه خود دارد که هنوز در کشور ما مورد توجه نیستند چراکه این واقعیات مسلم، از جانب بانیان اصلی وضعیت کنونی به شدت انکار می‌شود. اعتراضات مردمی به اوضاع نابسامان اقتصادی کشور در همه‌ی دولت‌های پس از جنگ، اعتراضی به وضع بدِ موجود است که ریشه در مبانی بنیادین علم اقتصاد دارد. اما علی‌رغم بروز ناکارآمدی و ضعف‌های اساسی علم اقتصاد در مدیریت معیشت سراسر جهان، که اعتراضات مردمی گسترده علیه این علم و اقتصاددانان جهان را به کرات برانگیخته است، در کشور ما وارونه بیان می‌شود.


ولنگاری معرفتی- کرداری با اصل «بگذار هرچه می‌خواهد بکند» در علم اکانومی‌لیبرال، تئوریزه کردن غارت بشر است. کسب سود به هر قیمت، که در آن حتی ربا نیز توجیه می‌شود، پاشنه آشیل #اقتصاد_لیبرالی است؛ که به کمیت و ریاضیات اصالت می‌دهد. فهم ساده‌انگارانه از سود و زیان به صورت کمی، همه‌ی اقتصاد نیست. اما سیطره‌ی کمیت و ریاضیات، دانش اقتصاد را از محتوا تهی کرده است در حالی که معیشت انسان‌ها در واقعیت، بسیار بیش از آنکه کمی باشد، کیفی است. علم اقتصاد لیبرالی، علمِ ربا با سه مشخصه‌ی کلیدی‌ست:


اصالت‌دهی به پول

اصالت‌دهی به ریاضیات

اصالت‌دهی به مالکیت درجه یک (داشتن، بهره‌مندی و برخورداری به هر قیمت)

از سال ۲۰۰۰ به این سو در فرانسه و سپس آمریکا شورش‌هایی علیه علم اقتصاد شکل گرفت. جنبش اشغال بوستون یکی از همین شورش‌ها بود که در ادامه جنبش اشغال وال‌استریت پدید آمد. دانشجویان دانشگاه هاروارد و سایر دانشگاه‌های آمریکا در اعتراض به « #علم_اقتصاد» که آن را مسبب مشکلات کشور خود می‌دانستند، طی حرکتی خودجوش کلاس‌های اقتصاد را یکباره ترک کردند. کتاب مشهور «بحران در علم اقتصاد» در همین فضا نگاشته شد. در بخشی از این کتاب آمده است:


 «ایدئولوژی “ایمان به بازار” در همه‌ی ارکان اقتصاد رسوخ کرده و یک بیماری‌ست که همه‌ی استادان به آن مبتلا هستند و کسی از آن در امان نیست.»


جنبش دانشجویانِ اقتصاد فرانسه علیه علم اقتصاد، علم اقتصاد را دچار بیماری اوتیستیک می‌دانستند که جزم‌اندیش، تمامیت‌خواه، نقدناپذیر و وامانده است. در بخش‌هایی از بیانیه دانشجویان فرانسه آمده است:


علم اقتصاد واقع‌گرا نیست.

نظریه اقتصاد نئوکلاسیک، تسلطی سرکوب‌گرایانه دارد.

شیوه آموزشی علم اقتصاد جزم‌اندیشانه است.

استفاده بی‌رویه از ریاضیات و تدریس ریاضیات به عنوان هدف اصلی

باید دانست که علم اقتصاد، بیش از آنکه حل مسائل معیشت و اقتصاد باشد، حل المسائل ریاضیات است. روش‌های این علمِ «وامانده» توسط عده‌ای استاد وامانده وارد مصادر رسمی کشور شده و کشور را مدیریت می‌کند. بعد از آغاز مشکلات اقتصادی سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ انگشت اتهام عموم در وهله‌ی نخست به سمت متخصصین اقتصادسنجی نشانه رفت. چراکه با طمع کسب سود به هر قیمت و کسب سود تصاعدی، اقتصاد را در محاسبات عدد و رقمی خلاصه کردند. در حالی که در کشور ما کمتر کسی مشکلات اقتصادی را به پای مشاوره‌های اقتصادی اقتصاددانان که عنان اقتصاد کشور را در دست داشته و بواقع همینان بانیان اصلی از هم پاشیدگی معیشت و اقتصاد کشور هستند، می‌نویسد!


اقتصاد لیبرالی


سرفصل «شورش_علیه_طمع» شورش علیه علمی‌ست که ابزار طمع در راستای غارت دیگران است. اگر معرفتی که طمع را به صورت روش‌مند و ساخت‌ یافته تحت لوای علم به بشر حقنه کرده، به چالش نکشانیده و مورد هجوم جدی قرار ندهیم، هرگز راه به جایی نخواهیم برد.